املای درس سیزده و حکایت چراغ:
پیامبر گرامی اسلام، محمّدبن عبداللّه(ص)، در آداب و اخلاق، ..................(نمونۀ) عالمیان است.
در این درس با برخی............... (خصوصیّات) اخلاقی آن بزرگوار آشنا میشویم.
رسول اکرم،...........................................( درود و سلام خدا بر او و خاندانش)، با فرزندان خود به مهر و...............(مهربانی) رفتار می کرد.
گاه وقتی به سجده میرفت، حسن (ع) و حسین (ع) بر گردن و پشتش مینشستند و او به آرامی آنان را پایین میآورد و از سجده........................(بلند میشد).
رسول اکرم، با خدمتکارانش نیز................(مهر) و عطوفت داشت.
انس بن مالک میگفت: در مدّت ده سال یک بار ................(بداخلاقی) و سخن درشت از او ندیدم و نشنیدم.
درمیان جمع......................(خندان) بود و در تنهایی...............(چهرهای) ...................(غمگین) و متفکرداشت.
هرگز به روی کسی ................(با دقت نگاه کردن) نگاه نمیکرد.
بیشتر..................(زمانها) چشمهایش را به زمین میدوخت.
از بیماران.....................(بازدید) میکرد.
بیش از .........................(اندازۀ لازم) سخن نمیگفت و اجازه نمیداد کسی جز در مقام ..................(شکایت)، در حضور او از دیگری بد بگوید و یا به کسی .............(ناسزا) دهد.
دربارۀ کسانی که به.....................(چهارچوب) قانون،..................(دست درازی) میکردند، گذشت و مدارا نداشت.
در زندگی از .................(زینت بستن) دوری میجست.
سرو نباشد به ...............(تناسب) محمّد
آمده مجموع در ....................(سایۀ) محمّد
عشق محمّد بس است و ...............(خانوادۀ) محمّد
حکایت چراغ
نابینایی درشب، چراغ به دست و.................(کوزۀ سفالی) بر دوش، در راهی میرفت.
گفت: چراغ از................(برای) کوردلان تتاریک اندیش است تا به من تنه نزنند.